قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - در مدح ابوالحسن علی لشکری در عید اضحی
ای نگار خند خندان یک زمان با من بخند
تا کی این خشم تو تا کی چند از این ناز تو چند
شرم بردار از میان و جام می بر دست گیر
بند بگشا از میان و لب ز خندیدن مبند
گر مرا بیبند خواهی بند بگشا از میان
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۴ - فی المدیحه
آن کجا کاوس کرد او نیت جادوستان
وان کجا محمود کرد او نیت هندوستان
از پی پیروزی دین و ز بهر جد خویش
کرد ویران کافران را خان شه کشورستان
خون کافر ریخت چندان کش نیارد کس شمار
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۲ - در مدح ابوالمعمر
باد نوروزی همی بر گل بدرد پیرهن
لاله را کرد ابر آزاری پر از لؤلؤ دهن
لاله گویی از سرشگ ابر دارد مرسله
ابر بر چرخ از سواد لاله دارد پیرهن
بوستان چون بزمگاه و سرو بن چون نیستان
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۸ - در مدح امیر جستان
حور حریر سینه کام روان حوران
چشمم چو بحر دارد دل جایگاه بحران
بر ماه لاله کارد بر لاله مشگ بارد
پر مشگ لاله دارد رخسار و زلفش الوان
بر سرو باغ دارد بر گل چراغ دارد
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۱ - در مدح ابونصر مملان
دلا تا تو اندر هوان و هوائی
نه جفت زمینی نه جفت هوائی
بلا از تو بیند همیشه تن من
بلائی تو یا بر بلا مبتلائی
چرا مهر دستان زنی برگزیدی
[...]