×
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۷
زلف مشکین تو از مهر چو شیدای تو نیست
کیست کز مهر تو چون زلف تو شیدای تو نیست
تا بدان حد به غم عشق تو شیدا شده ام
که دلم را ز غم عشق تو پروای تو نیست
دورم از روی تو دور، آه که از دوری تو
[...]
۱۷ بیت
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۴
به عذر روی نهادم پس از هزار گناه
چه شوخ چشم کسم لااله الاالله
از آن سپس که ز درگاه باز پس ماندم
شعف گرفته دلم بر عبادت درگاه
اگر رجوع بدین در نیاوردم چکنم؟
[...]
۱۷ بیت
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۹
مرا دوای دل خسته ساخت خواجه رفیع
به گوهری شبه صورت که کم ز لؤلؤ نیست
مسیح وار لب جان خوش بدان دل داد
که در جهان فراخ ایچ تنگ ترزو نیست
ز بهر داروی جان گر دمیم داد رواست
[...]
۱۷ بیت
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵۶
حبر جهان فرید دبیر آنکه در جهان
ملک جهان به تیغ زبان شد مسلمش
قرصی است در دواتش و افعی است در بنانش
کلکی که زهر و مهره چو افعی است باهمش
آن قرص وافعی است که با زهر حادثات
[...]
۱۷ بیت