گنجور

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۲۲ - رفتن خسرو به مداین و نشستن به پادشاهی

 

چو خسرو را شد این معلوم در روز

سوی شهر مداین راند فیروز

نیاسود و به رفتن تیز بشتافت

به دارالملک خود شاهنشهی یافت

بزرگان مداین بهر خسرو

[...]

۲۴ بیت
سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۲۸ - گفتار در خلوت نشستن خسرو با شیرین

 

چو خسرو روز در عشرت به شب کرد

خیالش وصل از شیرین طلب کرد

ندیمان را به مجلس پیش خود خواند

یکایک را به جای خویش بنشاند

به ساقی گفت تا جام لبالب

[...]

۲۴ بیت
سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۳۷ - صفت باربد در بزم خسرو

 

درآمد باربد اول به آواز

نواهای عجایب کرد آغاز

به عشاق آن نوا را کرد آهنگ

که زهره بر زمین زد زآسمان چنگ

ز بربط ناله ها زان گونه می خواست

[...]

۲۴ بیت
سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۶۲ - غزل گفتن نکیسا از زبان شیرین

 

نباید مست شد در کوی محبوب

که مستان را بود بد پیش خود خوب

نباید عاشقان را هیچ هستی

که هستی نیست غیر از بت پرستی

اگر خواهد کسی کو نشکند جام

[...]

۲۴ بیت
سلیمی جرونی