ایرانشان » کوشنامه » بخش ۷۴ - جواب دادن آتبین کوش را و تمثیل نهنگ
بدو گفت کای دیو چهره به رنگ
نداری مگر داستان نهنگ؟
نهنگی ز دریا بیفتاد و رفت
مر او را یکی ساروان برگرفت
ز سرما شده خشک و بسته دو لب
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۸۴ - نامه ی آتبین به نزدیک بهک، شاه ماچین
دبیر خردمند را پیش خواند
وز این در سخنها فراوان براند
به ماچین یکی نامه فرمود شاه
به پیش بهک خسرو نیکخواه
به نام خداوند پروردگار
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۰۱ - حمله ی کوش به دربند
نهادندش آن پاسخ نامه پیش
همی هرچه دیدند بی کمّ و بیش
بدو باز گفتند و نامه بخواند
ز کینه همی خون به لب برفشاند
بفرمود تا کشتی آرند و ساز
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۱۶ - گذشتن آتبین از دریا در شب و شکست دادن چینیان
وز آن روی بر آتبین با سپاه
درافگند کشتی به دریا و چاه
ز دریا شب تیره آمد برون
ببستند کشتی به آب اندرون
شبی بود ماننده ی آبنوس
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۸۲ - پرسیدن کوش درباره ی کوهسار و بسیلا
بیاراست لشکر دگر روز کوش
به زیر آمد از کوه و برشد خروش
به لشکرگه اندر سپه را ندید
از آن شادمانی دلش برپرید
همی گفت دشمن گریزان ز پیش
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۳۱۳ - آغاز جنگ و پیروزی کوش بر اندیان
دو لشکر برابر بر آن دشت کین
تو گفتی که شد تنگ روی زمین
جهان گفتی از غم به جوش آمده ست
ستاره به بانگ و خروش آمده ست
طلایه ز لشکر بهم بازخورد
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۳۶۰ - نیرنگ کوش برای نابود ساختن موران
چو کوش جهاندیده نامه بخواند
همان گه سپه را بدان مرز راند
یکی کشوری دید چون یک جهان
درخت برومند و آب روان
ز موران بپرداخته سربسر
[...]