عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۴ - چو شد یار با بارهٔ گام زن
به میدان رزم اندر آن هر دو گرد
نمودند هر دو همی دست برد
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۴ - چو شد یار با بارهٔ گام زن
همی از سم مرکبان نبرد
زمین و هوا را بپوشید گرد
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۴ - چو شد یار با بارهٔ گام زن
بگفتا برین دل میفزای درد
به حق خداوند جبار و فرد
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۵ - جنگ کردن پسر ربیع با گلشاه
بیایید و پویید سوی نبرد
مباشید، پاشید بر ماه گرد
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۵ - جنگ کردن پسر ربیع با گلشاه
کنیزک ز حمیت بر او حمله کرد
بگردید اندر مصاف نبرد
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۵ - جنگ کردن پسر ربیع با گلشاه
بگفت این و در گردش آورد گرد
از آورد گیتی پر از گرد کرد
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۶ - گرفتار شدن گلشاه
غلام فرومایه کان می بخورد
نشست او زمانی و تیزی نکرد
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۹ - صفت خواندن ورقه مادر گلشاه را و زاری کردن
بگفت ای پسر رستی از رنج و درد
کی عم کارها بر مراد تو کرد
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۰ - پیمان بستن ورقه و گلشاه
بنالید پیش وی از داغ و درد
ببارید خون آبه بر روی زرد
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۳ - بیرون رفتن ورقه از شهر یمن به جنگ کردن
بگردید اندر مصاف نبرد
سیه کرد گردون ز بسیار گرد
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۳ - بیرون رفتن ورقه از شهر یمن به جنگ کردن
بیایید سوی مصاف و نبرد
نبرد آزمایید تا کیست مرد
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۳ - بیرون رفتن ورقه از شهر یمن به جنگ کردن
بیاهین کی پیش آمدت هم نبرد
پدید آید اکنون کدامست مرد
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۳ - بیرون رفتن ورقه از شهر یمن به جنگ کردن
ابا نیزهٔ او برو حمله کرد
سوار عرب ورقهٔ شیر مرد
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۳ - بیرون رفتن ورقه از شهر یمن به جنگ کردن
سر نیزهٔ مرد بشکست خرد
ندید ایچ شادی از آن دست برد
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۳ - بیرون رفتن ورقه از شهر یمن به جنگ کردن
چنان هیبت افتاد زو در نبرد
کی خون شد ببر در دل مرد مرد
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۳ - بیرون رفتن ورقه از شهر یمن به جنگ کردن
به پیش اندرون ورقهٔ شیر مرد
همی راند و می جست مرد نبرد
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۴ - رفتن شاه شام به دیدن گلشاه
شب و روز از آرام و ز خواب و خورد
فروماند دل خسته و روی زرد
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۴ - رفتن شاه شام به دیدن گلشاه
شه شام گفت ای خردمند مرد
ز گفتارم ار بخردی برمگرد
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۴ - رفتن شاه شام به دیدن گلشاه
بگفتا که باید یکی چاره کرد
به چاره شود بی غم آزاد مرد
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۴ - رفتن شاه شام به دیدن گلشاه
بدو داد یک بدره دینار زرد
یکی درج یاقوت نادیده مرد