جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - لغز باسم آب
آن جرم پاک چیست چو ارواح انبیا
چون روح بالطافت و چون عقل باصفا
از باد همچو جوشن و از آفتاب تیغ
از شبه همچو آینه وز لطف چون هوا
نازک دلی لطیف که از جنبش نسیم
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - مدح ملک اعظم اسپهبد مازندران
زهی بمشرق و مغرب رسیده انعامت
شکوه خطبه وسکه زحشمت نامت
زتست نصرت اسلام از آن فلک خواند است
حسام دولت و دین و علاء اسلامت
بزرگ سایه یزدان و آفتاب ملوک
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - شکایت از روزگار
درین مقرنس زنگار خورده دود اندود
مرا بکام بداندیش چند باید بود
بآه ازاین قفس آبگون برارم گرد
باشک از ین کره آتشین برارم دود
بمنجنیق بلاپشت عیش من بشکست
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - در مدح فخرالموک برادر پادشاه
تا جهانست شاه صفدر باد
تخت او با فلک برابر باد
آستانش که کعبه کرمست
از لب سرکشان مجدر باد
شاه فخرالموک دولت بخش
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۵ - قصیده
ای کرده تو بر ملک تکبر
وی کرده فلک بتو تفاخر
ای پایه منصب رفیعت
بر تر ز تصرف تفکر
از قدر تو چرخ در ترفع
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۶ - در مدح رکن الدین مسعود
حبذا ای نسیم جان پرور
وی مبارک پی خجسته ا ثر
ای زفر تو خاک دیبا پوش
وی زدست تو آب جوشنگر
ای نه نساج و حله باف چمن
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۹ - در مدح صدر سعید قوام الدین ابوالفتوح
زهی ز رای تو روشن جهان تیغ و قلم
فلک بدست تو داده عنان تیغ و قلم
قوام دین سر احرار و اختیار ملوک
که نیست جز تو کسی قهرمان تیغ و قلم
توئی که هستی از گوهر سخا و کرم
[...]