گنجور

ابن یمین » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ٧ - ایضاً له در مدح شمس الدین علی

 

دلبری دارم به رخ چون آفتاب خاوری

خیره گردد دیده از رویش چو در وی بنگری

از رخ زیبا و چشم مست گاه دلبری

می نماید معجز عیسی و سحر سامری

هست پیدا بر رخ عاشق که وقت ساحری

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ١ - کارنامه

 

نسیم صبح جانم تازه کردی

رسیدی لطف بی اندازه کردی

رسانیدی پیام از دلستانم

از آن درد دل و درمان جانم

از اینجا نیز یک شبگیر در ده

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ٢ - غزل

 

فلک با ما سر یاری ندارد

بجز میل دلا زاری ندارد

ز پهلوی من این گردون بیمهر

جز آهنگ جگر خواری ندارد

چه بیدادست یا رب چرخ گردان

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ٣

 

وز آنجا سوی اطفالم گذر کن

عزیزانرا ز حال من خبرکن

محمد را بپرس از من فراوان

حسن را هم ببر در گیر چون جان

بگو با هر دو نور دیده من

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴ - چهار پند نوشیروان

 

شنیدم که کسری یکی فرش داشت

بر آن فرش هر گونه پندی نگاشت

نخست آنکه دنیا نجوید کسی

که داند بدو در نماند بسی

دوم آنکه سودی ندارد حذر

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - حکایت

 

شنیدم ز گفتار کار آگهان

بزرگان گیتی کهان و مهان

که پیغمبر پاک و الا نسب

محمد سر سروران عرب

چنین گفت روزی باصحاب خود

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶ - فی التوحید و المعرفه

 

پیش از آندم که بود کون و مکان

بود آن گنج گرانمایه نهان

خود بخود بود پس پرده غیب

فی التجلی بجمال لاریب

همه او بود جز او هیچ نبود

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ٧ - انوشیروان و موبدان

 

بنام خدائی که هستی ازوست

ز بر دستی و زیر دستی ازوست

فروزنده شمع کیوان وهور

رساننده روزی مار و مور

نگارنده چهره ماه و مهر

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ٨ - در پند و اندرز

 

شرط و آداب خدمت سلطان

بر شمارم مگر رسی تو بدان

کارش آراستن بصدق و صفا

بر پی او شدن بچشم رضا

آنکه از خود برد خداوندش

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ٩ - مثنوی مجلس افروز

 

یا الهی مرا زمن بستان

تا نباشم حجاب چهره جان

هستیم را بخود حجاب مکن

پرتو خود بخود نقاب مکن

منما نیست را بصورت هست

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ١٠ - مثنوی دیگر

 

طلب تا محرم اسرار کردی

بآن مطلوب یار غار کردی

طلب کن تا خبر از دوست یابی

وجود دوست را بی پوست یابی

طلب کن تا خبر از گنج یابی

[...]

ابن یمین
 
 
sunny dark_mode