شهریار
»
گزیدهٔ اشعار ترکی
»
پروانه و شمع
مجموعهای کاملتر و معتبرتر از اشعار ترکی را در وبگاه مین سؤز خواهید یافت.
برق اولمادی ” قیزیم گئجه یاندیردی لاله نی
پروانه نین ” اودم ده باخیر دیم اداسینه
گؤردوم طواف کعبه ده یاندیقجا یالواریر
سؤیلور : دؤزوم نه قدر بو عشقین جفاسینه ؟
یا بو حجاب شیشه نی قالدیرکی صاورولوم
یا سوندوروب بو فتنه نی ” باتما عزاسینه !
باخدیم کی شمع سؤیله دی : ای عشقه مدعی !
عاشق هاچان اولوب یئته اؤز مدعا سینه ؟
بیر یار مه لقادی بیزی بئیله یاندیران
صبر ائیله یاندیران دا چاتار اؤز جزاسینه “
اما بو عشقی آتشی عرشیدی ” جاندادیر
قوی یاندیریب خودینی یئتیرسین خداسینه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برق نیامد. دخترم شب لاله و پروانهاش را سوزاند. در آن دم به ادایش مینگرد.
دیدم در گرد کعبه میسوزد و التماس میکند. میگوید: چقدر در جفای این عشق شکیبایی کنم؟
یا این شیشهٔ حجاب را بردار تا برسم یا این فتنه را خاموش کن و در عزایش غرقم نکن.
دیدم که شمع گفت: ای مدعی عشق! عاشق تا کی پای ادعایش میایستد؟
یک یار مهرو ما را این گونه میسوزاند. صبر کن که او نیز به سزایش میرسد.
اما این آتش عشق از عرش است. در جان است. بگذار خود را بسوزاند تا به خدایش برسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.