|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات شاعر به احساسات عشق و دلتنگی میپردازد. او میگوید که وقتی عشق به او نوید وصال میدهد، او را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد و دلش را پر از اشتیاق میکند. عقل زاهد، که به دنبال پرهیزکاری است، میگوید باید از این عشق بیفایده و ناامیدکننده دوری کرد؛ اما عشق، مانند چراغی در زندان، احساسات عمیق یوسف و زلیخا را بیدار میکند و او را به چالش میکشد. به طور کلی، لذت و درد عشق در این شعر به تصویر کشیده شده است.
هوش مصنوعی: وقتی کسی که هیچ دردی ندارد، خبر وصال من را میبرد، دل من میتپد و درد عشق را حس میکند. در این حالت، احساس میکنم که تنها نام تمنا و آرزو را به دوش میکشم.
هوش مصنوعی: عقل انسان زاهد و پرهیزکار او را وادار میکند که از آرزوها و خواستههای بیاساس و بیفایده دست بردارد و به سمت چیزهای باارزش و نیکو در زندگی برود. او از زیباییهای دنیوی و زودگذر دوری میکند و به چیزهای با ارزشتر توجه میکند.
هوش مصنوعی: عشق یوسف، جلال و زیبایی را به مهمانی زندان میآورد و اگر زلیخا از کنترل خود خارج شود، این عشق به او قدرت و شوری میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هجر رویت آب چشم ما به دریا میبرد
بوی زلفت صبحدم بادی به هرجا میبرد
وعده وصلم دهد چشمت به ابرو هر شبی
باز میبینم که همچون زلف در پا میبرد
نقطهٔ خال سیاهت را ببین بر گرد لب
[...]
جوش سودای غم دل پایم از جا میبرد
شاقی آن شربت کرم فرما که سودا میبرد
هرکه عاشق گشت همچون ذره از پستی برست
کار او را آفتاب عشق بالا میبرد
بس که میگردم چو مجنون دور از آن چابکغزال
[...]
سرو را از جلوه مستانه از جا میبرد
خنده او تلخکامی را ز صهبا میبرد
قسمت سوداگر بیتالحزن دست تهی است
صرفه سودای یوسف را زلیخا میبرد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.