گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
قدسی مشهدی

جز وصال او دلم هرگز تمنایی نداشت

غیر سودایش دل شوریده سودایی نداشت

عمرها شد ساغر نرگس چو جام ما تهی‌ست

مجلس‌آرای چمن هم دُرد مینایی نداشت

عاقبت یوسف متاع حسن، سوی مصر برد

[...]

اقبال لاهوری

لاله این گلستان داغ تمنائی نداشت

نرگس طناز او چشم تماشائی نداشت

خاک را موج نفس بود و دلی پیدا نبود

زندگانی کاروانی بود و کالائی نداشت

روزگار از های و هوی میکشان بیگانه ئی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه