گنجور

 
اسیر شهرستانی

گر افسرده گر سرکش است آه من

جگر گوشه آتش است آه من

ز سودای او در به در گشته است

عزیز است و خواری کش است آه من

به دست جگر کرد صید اثر

خدنگ اثر ترکش است آه من

کند با دلم شعله نسبت درست

نسب نامه آتش است آه من

به یاد قدی می گدازم اسیر

عجب نیست گر سرکش است آه من