چون شعله آبروی نیاز است خون من
چون بیخودی چکیده راز است خون من
از کشتن وجود و عدم صرفه می برند
دشمن پرست دوست نواز است خون من
صیاد هرزه منت صیدم نمی کشد
گلدسته بند چنگل باز است خون من
در بند یک ترانه گرفتم که جان دهم
مانند نغمه در رگ ساز است خون من
از سوختن چراغ دلم زنده شد اسیر
چون خس بهار سوز و گداز است خون من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.