گنجور

 
اسیر شهرستانی

گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم

می سپردم جان و صد منت به جان می داشتم

اینقدر تأثیر می بوده است عشق پاک را

کافرم گر لطف او برخود گمان می داشتم

گر ز حیرت مهر خاموشی نبودی بر لبم

می زدم آتش به عالم تا زبان می داشتم

ز آستانش پاک می گردد غبار غم اسیر

گر در آن کو اختیار پاسبان می داشتم