گرچه سودای تو یک عمر به سر داشتهام
بیخودم بیخود اگر از تو خبر داشتهام
مژه واری قدم از دیده برون نگذاری
گر بدانی چقدر پاس نظر داشتهام
یافتم عمر ابد از نگه باز پسین
حسرت روی تو آیا چقدر داشتهام
من و پروانگی بزم وصالت فریاد!
که چراغانی از افشاندن پر داشتهام
دیده را بسته ام آیین پریخانه ببین
نقشی از خاک سر کوی تو برداشتهام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار به شدت به عشق و دلبستگی خود به معشوقاش اشاره دارد. او بیان میکند که علیرغم اینکه سالها در فکر و خیال معشوق بوده، در واقع بیخبر از او مانده است. شاعر نشانههای اشتیاق و عشق خود را از طریق کنایهها و تصاویری زیبا مثل پروانگی و چراغانی بیان میکند و به یادآوری حسرتها و آرزوهایش در نبود معشوق میپردازد. در نهایت، او به تصویرسازی از فضای عشق و دلبستگی خود به معشوق میپردازد و بیان میکند که چقدر برای او ارزش قائل است.
هوش مصنوعی: هرچند که من سالها به یاد تو بودهام و به خاطر تو به جنون افتادهام، اگر از تو بیخبر بودهام، دلیلی بر بیخودی من نیست.
هوش مصنوعی: اگر بدانی چقدر به تو توجه و محبت داشتهام، هرگز قدمی از نظر من دور نمیکنی.
هوش مصنوعی: من از نگاه واپسین تو عمری ابدی یافتم، اما همین حسرت بر چهرهات باعث شده تا بفهمم چقدر چیزها را از دست دادهام.
هوش مصنوعی: من و شوق و هیجان حضور در جشن عشق تو فریاد میزنیم! چرا که برایم مانند روشناییای است که از پاشیدن پر پروانهها به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: من چشمانم را بستهام تا زیباییهای عالَم خیال را ببینم. در این خیال، تصویری از خاک کوی تو را برداشتهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تانظر از گل رخسار تو برداشتهام
مژه دستی است که در پیش نظر داشتهام
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.