گنجور

 
اسیر شهرستانی

در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام

تا دچار او شدم دل بر جدایی بسته ام

دامها دارد نهانی با کشاکشهای عشق

خویش را عمدا به زنجیر رهایی بسته ام

بسته ام چشم امید از مهربانیهای خلق

از شکست خویش دست مومیایی بسته ام

فارغم از اختلاط غیر و دارم یاد دوست

دورگردم تهمتی بر آشنایی بسته ام

توبه کردم تا رسم در خاطر ساقی اسیر

پارسایی را به خود از نارسایی بسته ام

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode