در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام
تا دچار او شدم دل بر جدایی بسته ام
دامها دارد نهانی با کشاکشهای عشق
خویش را عمدا به زنجیر رهایی بسته ام
بسته ام چشم امید از مهربانیهای خلق
از شکست خویش دست مومیایی بسته ام
فارغم از اختلاط غیر و دارم یاد دوست
دورگردم تهمتی بر آشنایی بسته ام
توبه کردم تا رسم در خاطر ساقی اسیر
پارسایی را به خود از نارسایی بسته ام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از وفاداری صحبت میکند که بر اثر عشق به یک فرد خاص به بیوفایی دچار شده است. او به خود قول داده که به جدایی فکر نکند و از مهربانیهای دیگران چشم بپوشاند. در دل عشق و کشمکشها، خود را به زنجیر رهایی بسته است و با وجود مشکلات، یاد دوست را فراموش نکرده است. همچنین از طریقه زندگی و توبه از رفتارهای نادرست سخن میگوید و تلاش دارد که اصول خوبی را در زندگی خود حفظ کند.
هوش مصنوعی: به خاطر وفای تو، جادویی از بی وفایی را به وجود آوردهام، اما حالا که عاشق او شدهام، دل خود را به جدایی سپردهام.
هوش مصنوعی: در دل خود درد عشق را نهان کردهام و عمدی خود را در قید زنجیری از رهایی نگه داشتهام.
هوش مصنوعی: من از مهربانیهای دیگران ناامید شدهام و در نتیجه، دیگر به هیچکس امیدی ندارم. همچنین از شکست و ناکامیام به قدری دلم گرفته که خود را به نوعی محدود کردهام.
هوش مصنوعی: من از اختلاط با دیگران بینیازم و یاد دوست را در ذهن خود دارم، به همین خاطر برای خودم به دیگران اتهاماتی نسبت میدهم که نمیتوانند با من آشنا شوند.
هوش مصنوعی: من از گناه خود پشیمان شدم تا دیگر در ذهن خود یاد و خاطره ساقی با دینداری را که اسیر نقصها و کمبودهاست، نداشته باشم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.