شدی مست و زد چاک جیب قبا گل
شکفتی تو با خنده شد آشنا گل
گرفتار خویت پرستار بویت
به میخانه ها می به گلزارها گل
بهار دگر دارد از رنگ و بویت
تو را زیر لب چون نگوید دعا گل
مگر دست او در حنا دید روزی
که نگذارد از دست یکدم حنا گل
اسیر از گل عیش گل گل شکفتی
گل صبح و جام طرب گل هوا گل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.