گنجور

 
اسیر شهرستانی

یکدلم گرچه پریشان نظرم ساخته عشق

گوشه گیرم که چنین در به درم ساخته عشق

از قفس ماندم و پرواز به دردم نرسید

مگر از پرده دل بال و پرم ساخته عشق

تا در آیینه دیگر نشناسم خود را

بی تو هر لحظه به رنگ دگرم ساخته عشق

تا دلیرانه از شعله زنم بر صف داغ

چون دل خویش سراپا جگرم ساخته عشق

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode