گنجور

 
اسیر شهرستانی

به دل اضطرابی دعا می رساند

مگر روز وصلی خدا می رساند

می آفتاب آتش خام سوز است

کباب دلم را هوا می رساند

ز هر ناله خود جدا شرمسارم

که پیغامی از دل به ما می رساند

نگاه تو بیباک شمشیر بازی است

که صد تیغ با یک ادا می رساند

نگاه اسیر آن نهال ضعیف است

که در چشمه سار حیا می رساند