ز اشکم غنچه در هرجا گلاب رنگ میگیرد
به خود کار شکفتن تا قیامت تنگ میگیرد
کسی فیض شهادت پیشتر از من نخواهد یافت
اگر قاتل به جرم عذرخواهی لنگ میگیرد
نوای خارج ساز جرس آهنگ میگیرد
اگر تیغ زبانش از خموشی زنگ میگیرد؟
نمیدانم چه حال است این چه حال است این که من دارم
ز مستی شیشهام از خود سراغ سنگ میگیرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر حالتی عاطفی و درونی شاعر است که در آن اشک و غم به زیبایی و لطافت تبدیل میشود. شاعر احساس میکند که شهادت و قربانی شدنش از دیگران پیشی دارد و اگر قاتل پشیمان شود، تأثیری بر او نخواهد داشت. همچنین، او به تناقضهایی در احساساتش اشاره میکند و از نواهای خارجی و تأثیر زبان بر احساساتش سخن میگوید. در نهایت، او از حالتی گیجکننده و مستی صحبت میکند که به نوعی سرگیجه و عدم وضوح در احساساتش اشاره دارد.
هوش مصنوعی: از اشک من، غنچهها در هر جا عطر گل را به خود میگیرند، و این احساس شکفتن و سرزندگی تا پایان عمر در من محدود و فشرده میشود.
هوش مصنوعی: هیچکس پیش از من به نعمت شهادت نخواهد رسید، اگر قاتل به خاطر عذرخواهیاش دچار مشکل شود.
هوش مصنوعی: اگر صدای زنگی که از چنگ آهنگ بیرون میآید، به گوش برسد، آیا زبان این شخص از خاموشی و سکوت آزاد میشود و به صدای شجاعانه و پرآهنگی تبدیل میشود؟
هوش مصنوعی: نمیدانم چه حال و روزی دارم؛ این حالم به قدری گیجکننده است که از مستی و حالتی که دارم، به جای خودم به دنبال سنگ میروم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز خون خویش تیغ دشمن من رنگ میگیرد
دلیر آن است کز دشمن سلاح جنگ میگیرد
نبندد صورت از یکرنگ دشمن، دوستی هرگز
ز عکس طوطیان آیینه من زنگ میگیرد
گرانی میکند بر دل مرا حرف سبکمغزان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.