پروانه چراغ وفا پر کجا برد
هرکس که گشت گرد سری سرکجا برد
زنجیر موج باده شوریدگی بس است
دیوانه تو شیشه و ساغر کجا برد
عهد تو هرزه درد سر ناز می دهد
آیینه شکسته سکندر کجا برد
خار ره تو منت دریا نمی کشد
جوهر شناس آبله گوهر کجا برد
دام فنا قلمرو آسودگی بس است
چون گل شکار زخم تو بستر کجا برد؟
یک نامه برد ناله و گردم به باد داد
در حیرتم که نامه دیگر کجا برد
ممنون چاره نیست دل بیقرار ما
دریای اضطراب شناور کجا برد
راه از تو منزل از تو و آوارگی ز تو
گم گشته دیار تو ره بر کجا برد؟
پرواز شوق گرمتر از بال آتش است
غمنامه اسیر کبوتر کجا برد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی دلتنگی و سرگشتگی اشاره دارد. شاعر با استفاده از تصاویری همچون پروانه چراغ وفا و دیوانگی عشق، به جستجوی معشوق و دلتنگیهای ناشی از آن میپردازد. او درباره زنجیرهای موج و دردهای ناشی از عشق صحبت میکند و همچنین از ناکامیها و مراحل دشوار زندگی میگوید. در نهایت، شاعر به سؤالاتی درباره مقصد و هدف زندگی و عشق میپردازد و حس عدم آرامش و اضطراب را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: پروانهای که به دور چراغ وفا میچرخد، نمیتواند از عشق و محبت دور شود. هر کس که در پی حقیقت و عشق باشد، نمیتواند به دور از آنچه که دوست دارد، برود و همواره در جستجوی آن است.
هوش مصنوعی: زنجیر موج باده نشاندهندهی هیجان و شوری است که در درون دوشیزهای دیوانه بررسی میشود. او در حالت مستی به دور از دنیای واقعی است و بهجای شیشه و ساغر، به حس و حال خود مینگرد.
هوش مصنوعی: عهدی که تو به آن پایبند نیستی، موجب دردسر و زحمت میشود. مثل اینکه آیینهای که شکسته، دیگر نمیتواند تصویر سکندر را به درستی نشان دهد؛ پس این قول و قرارها نیز به همین شکل بیاساسی و شکستگی دارند.
هوش مصنوعی: خار در مسیر تو به خاطر دریا زحمت نمیکشد، چون کسی که گوهر ناب را بشناسد، نمیتواند بگذارد که زشتیها ارزش او را کم کنند.
هوش مصنوعی: پایان عمر و زوال، فضایی راحت و آرامشبخش است. زیرا مانند گلی که زخمهای تو را در آغوش گرفته، جایی برای استراحت و آرامش وجود ندارد.
هوش مصنوعی: نامهای را به باد دادم که با نالهای از دل فرستادم. در شگفتم که آن نامه به کجا رفت و نامهای دیگر نماند.
هوش مصنوعی: دلهای بیقرار ما نمیتوانند از دریاچهی اضطراب دور شوند و به جایی آرام برسند.
هوش مصنوعی: راه و مسیر به تو وابسته است، منزل و سرزمین تو نیز از توست. بیخانمانی و آوارگی نیز نتیجهی وجود توست. حالا این مسافر گمشده نمیداند باید به کجا برود.
هوش مصنوعی: شوق و آرزوهایمان به اندازهای قوی و پرحرارت است که از شعله آتش هم بیشتر میسوزد. در مقابل، حال و هوای درد و غم اسیر بودن یک کبوتر، جایی برای پرواز و آزادی ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.