کو قاصدی که نامه به باد صبا برد
تا گردم از قلمرو بال هما برد
هرکس به روی ما در چاک قفس گشود
پیش دلش تبسم گل التجا برد
یکچند هم به رغم فلک بیوفا شویم
شاید بدین وسیله کسی نام ما برد
هر جا دچار می شود از کار می روم
یک بار از غرور نپرسد خدا برد؟
هرکس به بزم عشق نیازی برد اسیر
پروانه بیزبانی و بلبل نوا برد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به دنبال قاصدی است که نامهاش را به باد صبا برساند و او را از مشکلات و ناامیدیها رها کند. او به عشق و زیبایی اشاره میکند و از مسیری که عشق و دلباختگی بهوجود میآورد، سخن میگوید. شاعر نیز از بیوفایی زمانه شکایت میکند و آرزو دارد که نامش به یاد بماند. او اشاره میکند که هر کسی که به بزم عشق نیاز دارد، مانند پروانهای بیزبان و بلبلِ آوازی است، و این احساسات را به نوعی بیان میکند. در کل، شعر به جستجوی عشق و زیبایی و غمناکی ناشی از تنهایی و بیوفایی میپردازد.
هوش مصنوعی: به دنبال کسی هستم که نامهام را به باد صبا برساند تا از قلمرو پرواز هما دور شوم.
هوش مصنوعی: هر کسی که با نگاهش بر ما لطف کرد و در دلش احساس خوبی داشت، همچون گلی که در دل به گلایه یا خواستهای میپردازد، دعا و درخواستش را به سوی ما فرستاد.
هوش مصنوعی: برای مدتی هم که شده، به رغم مشکلات و ناملایمات زندگی، سعی کنیم به خوشی بگذرانیم؛ شاید از این طریق کسی یاد ما را زنده کند و نام ما را به زبان بیاورد.
هوش مصنوعی: هر جا که به مشکل بر میخورم، کار را رها میکنم و تنها یک بار از خدا طلب نمیکنم که آیا غرورم مرا به اینجا کشانده است یا نه.
هوش مصنوعی: هر کسی که به محفل عشق یاد نیاز کرده، گرفتار عشق و شوقی میشود که مانند دیوانههاست و آواز بلبل را به جان میخرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بویی که از بهار نسیم صبا برد
گویی همی ز طره دلار ما برد
شمشاد طوق فاخته گردد بکوهسار
خلخال لاله کبک دری را عطا برد
باشد صواب باده، چو از ناف یاسمین
[...]
کو سرو قامتی که دل من ز جا برد
زنگ از دلم به یک نگه آشنا برد
عجز وفتادگی است سرانجام سرکشی
چون شعله شد ضعیف به خس التجا برد
خورشید اگر به سایه خود می برد پناه
[...]
کو قاصدی که نامه به باد صبا برد
تا گردم از قلمرو بال هما برد
هرکس به روی ما در چاک قفس گشود
پیش درش تبسم گل التجا برد
یکچند هم به رغم فلک بیوفا شدم
[...]
خاکستری نماند ز ما تا هوا برد
دیگر کسی چه صرفه ز تاراج ما برد
نقش مراد مفت حریفی کزین بساط
چون شعله رنگ بازد و داغ وفا برد
آسوده جبههای که درین معبد هوس
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.