گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اسیر شهرستانی

بیدل چه سراید به خیالی که ندارد

شوخی چه کند با پر و بالی که ندارد

رسواست به خود تهمت بیکاری عاشق

کو در دو جهان فکر محالی که ندارد

سوداگر درد است تهیدستی حسرت

پر محتشمی کرده ز مالی که ندارد

دیوانه ندیدیم چو بیعار اسیرت

خوشحال نشسته است به حالی که ندارد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode