گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اسیر شهرستانی

دل ما زخمی از مرهم ندارد

اگر شادی ندارد غم ندارد

ز من مجنون گریزد دشت در دشت

چه شد زنجیر پای کم دارد

دلم آن غنچه بی آب و رنگ است

که در زیر نگین شبنم ندارد

مشو آزرده دل از مردن من

که مرگ چون منی ماتم ندارد

اسیرت را فلک بخشیده دردی

که در خاک و گل آدم ندارد