چرخ به تسلیم پیشه دست ندارد
خاک ز افتادگی شکست ندارد
یاد مکافات خاطرش بخراشد
هر که ترحم به زیر دست ندارد
گشته ز منت خراب و باده شمارد
دل خبر از نشئه الست ندارد
تا نکند سینه ناله گریه نجوشد
خوشه نبالد چو داربست ندارد
نشئه شوقش گداخت غفلت دیرین
سر خوش آن باده ای که مست ندارد
باطن بی حیله جو اسیر که زاهد
دیده ظاهر که هر چه هست ندارد؟
رحم کند گر به خویش باطن صوفی
کار به رندان می پرست ندارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همت عالی نظر به پست ندارد
خانه گردون غم نشست ندارد
تیر تو از شست صاف، گرد نشانه
چون صف مژگان بلند و پست ندارد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.