گل خیال که در آب و آتشم دارد
که یاد خنده غفلت مشوشم دارد
اگر غبار نگردم غبار خواهم شد
به دام شوخی جولان ابرشم دارد
شهید جلوه شمشیر گشتنم بس نیست
هلاک شوخی پرواز ترکشم دارد
عداوتم گل خجلت به بار می آرد
ز درد کینه دل پاک بی غشم دارد
ز کینه ام دل شمشیر آرمید و هنوز
خیال ابروی او درکشاکشم دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر حاکی از احساسات عمیق و متناقض شاعر است. شاعر در آن به تصویری از عشق و یادآوری گذشته میپردازد، که همزمان شور و غم را با هم تجربه میکند. او از نگرانی درباره تبدیل شدن به غبار حرف میزند و بر تأثیر شوخی و بازیهای زندگی بر حال و هوایش تأکید میکند. همچنین، شاعر نشان میدهد که حتی با وجود تلاش برای رهایی از کینه و درد، تصویر معشوق همچنان در ذهنش باقی مانده و او را آزار میدهد. بهطور کلی، این شعر بیانگر جراحتهای عاطفی و درگیریهای درونی شاعر است.
هوش مصنوعی: گل خیالی که در میان آتش و آب به سر میبرم، یادآور خندهای است که به خاطر بیتوجهیام، ذهنم را در هم میریزد.
هوش مصنوعی: اگر غبار نشوم، خود به غبار تبدیل میشوم؛ زیرا در دامی از شوخی و بازی که مانند ابر در حال حرکت است، گرفتار شدهام.
هوش مصنوعی: به من است که تنها با مرگ و شهادت به جلال و زیبایی نرسم، بلکه از طریق عشق و شوق واقعی به عروج و پرواز برسم.
هوش مصنوعی: دشمنی من بر اثر درد کینه، باعث به بار آمدن دستهای گل خجالتآور میشود، در حالی که دل پاک و بیغش من از این احساسات پاک است.
هوش مصنوعی: از حسد و کینهای که دارم، قلبم مانند شمشیر غمگین و ناراحت شده و هنوز هم خیال ابروی او در ذهنم درگیر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.