می گلگون ز مژگان سیاه یار می بارد
دل مجنون ز ابر ساغر سرشار می بارد
به جوش آورده تقصیرم چنان دریای رحمت را
که جای قطره می از ابر استغفار می بارد
چه درد است این چه داغ است این چه بزم این است چه باغ است این
غم از دل حسرت از نظاره گل از خار می بارد
بلند اقبال میخواران بنازم ابر رحمت را
تماشا کن به بام خانه خمار می بارد
نمی دانی چه می گویم نمی دانم چه می گویم
شنیدن محو شد بیتابی از گفتار می بارد
دل صد لاله خون می گردد از دریوزه حسرت
شراری تا اسیر از چشم آتشبار می بارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.