گنجور

 
اسیر شهرستانی

ندیدم آن لب شیرین بخندد

ندیدم غنچه پروین بخندد

چه غم دارد دلم از زخم و از چاک

بگو بر دامن گلچین بخندد

ز شوقت هر کسی در انتظاری

بیا تا آن بگرید و این بخندد

گر این تأثیر دارد عشقبازی

به روز مهربانی کین بخندد

اگر گرید کسی برحال فرهاد

بگو بر خجلت شیرین بخندد

اسیر از گریه عالم گل فشان کرد

اگر گرید بگو رنگین بخندد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode