گنجور

 
اسیر شهرستانی

ز شوخی مژه گر جام برنمی گردد

شکار چشم تو ناکام برنمی گردد

ز دور باش تو قاصد نرفته برگردید

غنیمت است که پیغام بر نمی گردد

دل آمده است یه یادم نشان الفت کیست

رمیده تا نشود رام بر نمی گردد

به نا امیدی ما عمر جاودان بخشید

کسی زکوی تو ناکام بر نمی گردد

به غیر از اینکه ترحم کنی چه خواهی کرد

اسیر از تو به دشنام بر نمی گردد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode