گنجور

 
اسیر شهرستانی

با ذوق گریه از دل خوناب کم نگردد

تا ابر مایه دارد سیلاب کم نگردد

کی گریه می تواند خالی کند دلم را

از کاسه حبابی گرداب کم نگردد

در دست اهل همت سیماب می شود سیم

از کیسه لئیمان سیماب کم نگردد

تنگ است چشم گردون تنگ است عرض مطلب

منگر که از بساطش اسباب کم نگردد؟

مردم اسیر و باقی است در سرخیال ساقی

کیفیت محبت از خواب کم نگردد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode