رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد
پژمردگی شکفته این گلستان مباد
با صبحت یدان که مباد از برش جدا
از ناز طبع نازک او سر گران مباد
پیغام خویش جز به خیالش نمی دهم
غیری بدین وسیله به او همزبان مباد
جسم تو تب کشید و من از رشک سوختم
درد تو جز نصیب من خسته جان مباد
غافل شدم زمانی و تب بر تو دست یافت
کز بیخبر اسیر تو نام و نشان مباد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد
پژمردگی شکفته از آن گلستان مباد
پیغام خویش جز به خیالش نمی دهم
غیری به این وسیله به او همزبان مباد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.