جذبه شوق که می ریخت به پیمانه صبح
مست خورشید برون تاخته از خانه صبح
شبم از یاد تو جوش گل و آیین پری
می برد خواب پریشانم از افسانه صبح
چون سیه مست تهی شیشه به انداز صبوح
فرش گردیده شبم بر در میخانه صبح
نفس سوخته را فرصت پروازی بود
کف خاکستر ما شد پر پروانه صبح
شور دیوانه بیخواب تماشا دارد
شبم از گردش چشم تو پریخانه صبح
خاطر خرقه به دوشان چقدر منظور است
گنج خورشید گدازند به ویرانه صبح
موی ژولیده برازنده شوریده دلان
تاج خورشید طرازد سر دیوانه صبح
بیش از آن خاطر بیدار دلان می خواهد
که ببخشد گنه محرم و بیگانه صبح
انتظار تو شبی مست ز جا برد مرا
تا به جایی که شکستم در کاشانه صبح
نفس افشاگر رازی است که در عالم نیست
گنج پنهان نتوان کرد به ویرانه صبح
عمر کوتاه کجا حسرت بسیار کجا
چقدر خواب توان کرد به افسانه صبح
بیش از اندازه می مست شد امروز اسیر
گردش چشم که می ریخت به پیمانه صبح
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره شوق و اشتیاقی عمیق به صبح و زیباییهای آن است. شاعر از احساساتی چون عشق، درد و شوق صحبت میکند و میگوید که شبها به خاطر یاد معشوقش پر از خوابهای پریشان است. او به تأثیر نور خورشید و صبح بر روح و جانش اشاره میکند و بیان میکند که چگونه انتظار و عشق او را به سفری عمیق و درونی میبرد. همچنین، شاعر به کوتاهی عمر و احساس حسرت نیز اشاره میکند و در نهایت از زیباییهای صبح و تأثیر آن بر زندگی و احساساتش سخن میگوید.
هوش مصنوعی: در اینجا، احساس شوق و اشتیاق را توصیف میکند که به مانند یک مایع در حال ریختن است. صبح با زیبایی و سرزندگی خاصی به نمایش درآمده است و خورشید، همانند یک مهمان شاداب و سرحال، به بیرون از خانه صبح آمده و نور و زندگی را به اطراف میپاشد. این تصویر به روشنی حس تازگی و انرژی صبحگاهی را منتقل میکند.
هوش مصنوعی: شب به یاد تو، گلها میشکفند و زیباییهای پری مانند، خواب مرا آشفته کردهاند و قصههای صبح، مرا در بر دارند.
هوش مصنوعی: به خاطر شب سیاه و خالی از روح، همچون مستی که شیشهاش تهی شده، در سپیدهدم بر در میخانه نشستهام و فرشگونه روی زمین گستردم.
هوش مصنوعی: نفس خاموش و دردآلود ما فرصتی یافت تا از خاکستر خود برخیزد و به سوی روشنی صبح مانند پروانه پرواز کند.
هوش مصنوعی: در شب که من بیخواب و دیوانهام، چشمان تو همچون چراغی در دل شب میدرخشد و صبح را به من نشان میدهند.
هوش مصنوعی: از دل خرقه، چقدر یاد و خاطر جمع شده است. آیا میتوانند گنجی چون خورشید را در ویرانهای که صبح را میسوزاند، پیدا کنند؟
هوش مصنوعی: موهای آشفته و نامنظم به کسانی که دلهای پرشور دارند میآید، مانند تاج خورشید که بر سر صبح دیوانه میدرخشد.
هوش مصنوعی: برای بخشش گناه، دلهای بیدار و هوشیار بیش از آنچه تصور میشود، نیازمند توجه و دلسوزی هستند. این اشکال به معنای شباهت و تفاوت میان محرم و بیگانه را نیز در نظر میگیرد.
هوش مصنوعی: انتظارت مرا به حالتی مست و بیجهت کشاند، تا جایی که صبح را در خانهام شکستم و از خواب بیدار شدم.
هوش مصنوعی: نفسی که رازها را افشا میکند، خود یک راز است که در دنیا وجود ندارد. هیچ گنج مخفیای نمیتوان در ویرانهای پنهان کرد، حتی در روشنایی صبح.
هوش مصنوعی: عمر انسان کوتاه است و حسرتها و آرزوها زیاد. چقدر میتوان به خواب رفت و در انتظار صبحی که داستانی از آرزوها را به همراه دارد، بود؟
هوش مصنوعی: امروز به حدی مست شدم که اسیر نگاه پر از شراب صبحگاهانهام گشتهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
می زند موج پریزاد، صنمخانه صبح
فیض موجی است سبکسیر ز پیمانه صبح
می شود زود چو خورشید چراغش روشن
هر که جایی نرود غیر در خانه صبح
تخم اشکی بفشان، خوشه آهی برچین
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.