می زند موج پریزاد، صنمخانه صبح
فیض موجی است سبکسیر ز پیمانه صبح
می شود زود چو خورشید چراغش روشن
هر که جایی نرود غیر در خانه صبح
تخم اشکی بفشان، خوشه آهی برچین
مگذر بیخبر از مزرع بی دانه صبح
در محیطی که منم کشتی دریایی او
کف خشکی است نصیب لب دیوانه صبح
دل ما میکده خون جگر بد، که زدند
از شفق پنجه خونین به در خانه صبح
نیست در سینه ما هیچ به جز داغ جنون
جام خورشید زند دور به میخانه صبح
مرو از ره به سخن سازی هر سرد نفس
که شکرخواب بود حاصل افسانه صبح
مرو از راه چو اطفال به شیرینی خواب
دیده ای آب ده از گریه مستانه صبح
دام خورشید جهانتاب شود زنارش
هر که از صدق کند خدمت بتخانه صبح
ای که از دل سیهی تلختر از شب شده ای
می توان شد شکرستان به دو پیمانه صبح
سینه صاف، دل گرم مهیا دارد
مهر خورشید بود لازم پروانه صبح
خنده رو باش درین بزم که ذرات جهان
شیر مستند تمام از می پیمانه صبح
شسته رویان به (دو) صد خون جگر رام شوند
رام هر کس نشود معنی بیگانه صبح
هست در سینه ترا گر دل روشن صائب
می توان راست گذشت از در کاشانه صبح
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی زیبایی و جذابیت صبح و احساسات انسانی در مواجهه با آن است. شاعر به تصویر صبحی میپردازد که با موجهای دلانگیز و نور خورشید آغاز میشود. او از درد و رنجهای دل سخن میگوید و از مهمانی صبح به عنوان زمان دلانگیزی یاد میکند که در آن امکان تازگی و شروع دوباره فراهم میشود. شاعری در این متن به حالتهای مختلف انسانی اشاره کرده و بر اهمیت رسیدن به پاکی و روشنی در زندگی تأکید دارد. او از بینش عمیقتری برخوردار است که نشان میدهد دلهای غمگین میتوانند با دیدن زیباییهای صبح و پذیرش عشق، آرامش و شکرگزاری پیدا کنند.
هوش مصنوعی: موجی که از پریزاد (دختران پریزاد) به راه افتاده، به منزلهای از زیبایی و سرزندگی صبح است. این صبح، مملو از نیکی و سرور است که به آرامی و با لطافت به ما میرسد.
هوش مصنوعی: هر کسی که آرامش و امنیت را در خانه خود پیدا کند، میتواند به سرعت و انرژی مانند خورشید درخشید و به زندگیاش رنگ و روشنی ببخشد.
هوش مصنوعی: تخم اشکی را بپاش، خوشهای از آه را درو کن، و از مزرعهای که در آن دانهای نیست، بیخبر نگذَر.
هوش مصنوعی: در جایی که من حضور دارم، کشتی ای هست که در دریا شنا میکند، اما ساحل برای او قسمت مختص دیوانهوار صبح است.
هوش مصنوعی: دل ما پر از درد و غم است، شبیه میکدهای که در آن خون جگر را میخورد. صبح که رسیده، مانند شفق، پرچم سرخی به در خانهمان زده شده است.
هوش مصنوعی: در دل ما چیزی جز ناراحتی و دیوانگی وجود ندارد؛ مانند خورشید که به دور میچرخد، صبح به میخانه میرسد.
هوش مصنوعی: اگر از مسیر اصلی منحرف شوی و فقط به صحبت کردن بپردازی، هر کسی که به خواب شکرین رفته و از حقیقت دور است، تنها به داستانی از صبحگاه خواهد رسید.
هوش مصنوعی: از مسیر نرو مانند بچهها که به شیرینی خواب میرسند. آب را در نهایت از گریهی شادمان صبح بیاور.
هوش مصنوعی: کسی که با صداقت و خلوص نیت به پرستش و خدمت به معشوق میپردازد، در واقع تحت نور و حمایت خورشید قرار میگیرد و به مقام عالی و روشنایی دست پیدا میکند.
هوش مصنوعی: ای کسی که قلبت از تاریکی و تلخی مانند شب شده است، میتوانی به دو پیمانه صبح به شکری تبدیل شوی.
هوش مصنوعی: دل شفاف و دلگرم، مهیا برای عشق است؛ زیرا پروانه در صبح به مهر خورشید نیاز دارد.
هوش مصنوعی: با روی خندان در این مهمانی حاضر شو، زیرا همه ذرات این جهان در حال لذت و شادی هستند و تمام وجودشان از شراب صبحگاهی سرشار است.
هوش مصنوعی: دوستهایی که در سختیها جانفشانی کردهاند، با خون دل خود شسته شده و آرامش یافتهاند، اما کسی که نمیداند چهطور از طریق محبت و دوستی به آرامش دست یابد، نمیتواند درک کند که صبح، نماد تازه شروعها و امیدهای نو است.
هوش مصنوعی: اگر دل روشنی داری، میتوانی از در خانه صبح به راحتی عبور کنی؛ در دل تو امید و روشنایی وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جذبه شوق که می ریخت به پیمانه صبح
مست خورشید برون تاخته از خانه صبح
شبم از یاد تو جوش گل و آیین پری
می برد خواب پریشانم از افسانه صبح
چون سیه مست تهی شیشه به انداز صبوح
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.