نام دل بردن به غیر از یاد دلبر هیچ نیست
دیدن آیینه جز عکس سکندر هیچ نیست
عمر ضایع کرده ما را چو اوراق نفس
گر بگردی غیر یک حرف مکرر هیچ نیست
بی نیازان عالم دیگر مسخر کرده اند
از هما زیر نگین بر سایه پر هیچ نیست
خواب می بینی که درد آشام هستی گشته ای
چشم تا وا کرده ای این نشئه در سر هیچ نیست
گر صدایی می کند کوس از تهی مغزی پر است
شوکت آوازه طبل سکندر هیچ نیست
ذره ای چون شد غبار آلوده بینش صفی است
گر شکافد گرد از آثار لشگر هیچ نیست
استخوانی را که می بیند دلش پر می زند
از هما در عالم تجرید کمتر هیچ نیست
روزی موری کجا در قحط همت کم شود
گر نباشد دانه رزق مقدر هیچ نیست
اضطراب شوق زلفت نامه را پر می دهد
پیش پرواز دلم بال کبوتر هیچ نیست
سیر چشمی هم ندارد اینقدر مالش اسیر
معنی آزادگی شکر است دیگر هیچ نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی بیمحتوایی و پوچی چیزهای دنیوی میپردازد و نشان میدهد که جز عشق و یاد محبوب واقعی، چیزی ارزشمند نیست. شاعر با استفاده از تصاویری چون آیینه، عمر و درد، به این نتیجه میرسد که تمام از خودگذشتگیها و تلاشها در absence عشق، بیفایدهاند. او به بینیازی ظاهری پرداخته و بیان میکند که حتی آوازهای رسا و ظاهری نیز در غیاب عشق واقعی کمارزشند. در نهایت، شاعر تأکید میکند که آزادی و معنای زندگی تنها در عشق و ارتباط با معشوق نهفته است.
هوش مصنوعی: این شعر به این معنی است که وقتی کسی به غیر از معشوق خود فکر میکند، هیچ چیز دیگری ارزش ندارد. دیدن چیزی که در واقعیت وجود ندارد، مانند تنها دیدن تصویر سکندر در آینه، نیز بیفایده و بیمعناست. در اینجا شاعر تأکید میکند که عشق و محبت واقعی تنها در یاد معشوق معنا دارد و هر چیز دیگر بیاهمیت است.
هوش مصنوعی: زندگی ما همچون ورقهای کاغذی هدر رفته است؛ اگر به دور و بر نگاه کنی، جز یک کلمه تکراری چیز دیگری نخواهی دید.
هوش مصنوعی: بینیازان جهانی دیگر را به زیر سلطه خود درآوردهاند، اما در سایه پر از هیچ و پوچی قرار دارند.
هوش مصنوعی: در خواب، میبینی که دچار دردی هستی و وقتی چشمانت را باز میکنی، متوجه میشوی که این حال و احوال واقعی نیست و در واقع هیچ چیز در سر نداری.
هوش مصنوعی: اگر صدای بلند و زنگینی به گوش میرسد، بدان که این صدا از نداشتن محتوا و معناست. شکوه و آواز طبل سکندر نیز در واقع هیچ ارزشی ندارد.
هوش مصنوعی: هر ذرهای که به غبار آلوده شود، نشاندهندهی پاکی و صفای آن است. اگر گرد و غباری از آثار لشگری به وجود بیاید، هیچ ارزشی نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: دلش به شدت از دیدن استخوانی نگران و آشفته میشود، زیرا در دنیای بیصورت و تجرید، هیچ چیز کمتر از این استخوان نیست.
هوش مصنوعی: روزی موری در زمانی که کمبود غذا وجود داشت، به جستجوی دانه میپرداخت. اگر دانهای نباشد، روزی مقدر و رزق هیچ ارزشی نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: اضطراب و شوق دیدار تو باعث میشود که نامهام را پر از احساسات کنم، اما دل من همچنان به اندازهی یک کبوتر آزاد نیست.
هوش مصنوعی: چشم انسان هیچگاه سیر نمیشود و هر چه داشته باشد، باز هم به دنبال بیشتر است. تنها چیزی که باقی میماند، آزادی و شکرگزاری است و غیر از آن دیگر چیزی اهمیت ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.