سرمه حیرتش اکسیر نگاه است مرا
سایه گل به نظر چشم سیاه است مرا
بسکه گشتم به چمن محو خرام تو چو آب
سبزه هر لب جو طرف کلاه است مرا
دارم از همت داغ تو جهان زیر نگین
سرمه سوختگی گرد سپاه است مرا
تربیت یافته دود دلم همچو شرار
گلستان جلوه این ابرسیاه است مرا
دل بدآموز شکایت شده بیهوده اسیر
هیچ کس نیست که پرسد چه گناه است مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل پریخانه آن روی چو ماه است مرا
یوسفی در بن هر موی به چاه است مرا
آه من چون علم صبح قیامت نشود؟
الف قامت او سرخط آه است مرا
همچو کبکی که فتد سایه شاهین به سرش
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.