گنجور

 
اسیر شهرستانی

دماغ وحشی ما صید بوی الفت کیست

دل گداخته پیمانه محبت کیست

بهار غنچه تصویر صفحه چمن است

شکفتگی گل سیراب اشک حسرت کیست

به بیقراری ما رشک می برد دل ما

خیال چشم تو بیمار دار طاقت کیست

دو روزه تنگدلی غنچه را به کام رساند

دلی که وا نشود تا به حشر قسمت کیست

به خون تپیده آن رنگ و بو چه دیده اسیر

که لاله داغ که و گلستان جراحت کیست