ز بسکه هر طرف از خاطرم غبار نشست
نمی توان به سر راه انتظار نشست
فتاده ای که ز امداد بیکسی برخاست
شکفته رو به سر خاک اعتبار نشست
گرفت آینه گل در کنار(و) شبنم ریخت
کشید ساغر می نقش نوبهار نشست
غبار یاس به تعظیم رفتنش برخاست
کسی که آمد و در بزم روزگار نشست
ریاض شکر بخندد از این ترانه اسیر
که نقش سجده ام آخر به کوی یار نشست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حالتی از انتظار و غم میپردازد. شاعر به وقتهایی اشاره میکند که غبار مشکلات و یادها بر دلش نشسته و نمیتواند در انتظار تغییرات و بهبود وضعیت بماند. او از کسی یاد میکند که از یاری دیگران برخاسته و بر خاک اعتبار خود نشسته است. همچنین به زیبایی شبنم و شراب اشاره میشود که نمادی از خوشیها و تازگیهاست. در نهایت، شاعر به سجده و عبادت در مقابل معشوق و زیباییهای زندگی اشاره میکند و در این میان به شکرگذاری از لحظات شیرین زندگی میپردازد.
هوش مصنوعی: به خاطر آنکه غبار یاد و خاطرهها در همه جهات نشسته، نمیتوانم به انتظار و امیدواری بمانم.
هوش مصنوعی: به کسی که در شرایط سخت و بدون کمک دیگران توانسته است بلند شود و به زندگی ادامه دهد، احترام میگذاریم و او را تحسین میکنیم. او با چهرهای شاداب و با اعتماد به نفس به عنوان شخصی معتبر و با ارزش در میان مردم شناخته میشود.
هوش مصنوعی: گلی در کنار آینه قرار گرفت و شبنم بر آن ریخت. سپس با شوق، جام می را برداشت و نشان بهار تازه را به تماشا نشست.
هوش مصنوعی: غبار یاس به احترام کسی بلند شد که به مهمانی زندگی آمد و در آنجا حضور یافت.
هوش مصنوعی: باغها به خاطر این ترانه دلانگیز شاداب میشوند، چون منجلی از عشق و شوق در برابر معشوق سجده کردهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.