|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به حال ناخوش خود اشاره میکند و از ضعف جسمی و روحیاش سخن میگوید. او به تشنگی و آتش درونیاش اشاره میکند که نشاندهندهی درد و اضطرابش است. همچنین به تفاخر و ظاهرپرستی دیگران پرداخته و نشان میدهد که زیبایی و اصل روح انسان از دل و باطن او مشخص میشود، نه از ظواهر. او در نهایت تأکید میکند که هرچند کوچک و کماهمیت به نظر بیاییم، اما هنوز ارزش و معنای خاصی داریم و در نهایت به سرچشمه بزرگی پیوند خواهیم خورد.
هوش مصنوعی: احساس درونم از ضعف جسمانیام به وضوح مشخص است. راز تشنگی و آتش درونم به روشنی نمایان است.
هوش مصنوعی: تو و مستان، میتوانی لباسی زیبا برای خودت بدوزی و به خود ببالیدی، اما من کسی هستم که بدون زیور و تجمل همچنان ارزشمند هستم.
هوش مصنوعی: از آنجا که ضعیف و ناتوان شدهام، گویا به گرد و خاکی تبدیل شدهام که هرگز به چشم نمیآید. در واقع، آنچه که به وضوح در آینه دل نمایان است، فقط صورت ماست.
هوش مصنوعی: هر ذرهای که به فنا میرود، باز هم ماهیتش به خورشید نزدیک است و هر قطرهای که به خاک تبدیل میشود، در نهایت بخشی از دریا باقی میماند. این به ما یادآوری میکند که حتی در تبدیلات و تغییرات، اصل و بنیان چیزها همچنان پایدار است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هیچ نپذیری چون ز آل نبی باشد مرد
زود بخروشی و گویی «نه صواب است، خطاست»
بی گمان، گفتن تو باز نماید که تو را
به دل اندر غضب و دشمنی آل عباست
ترک من بر دل من کامروا گشت و رواست
ازهمه ترکان چون ترک من امروز کجاست
مشک با زلف سیاهش نه سیاهست و نه خوش
سرو با قد بلندش نه بلندست و نه راست
همه نازیدن آن ماه بدیدار منست
[...]
بر تو این خوردن و این رفتن و این خفتن و خاست
نیک بنگر که، که افگند، وز این کار چه خواست
گر به ناکام تو بود این همه تقدیر، چرا
به همه عمر چنین خواب و خورت کام و هواست؟
چون شدی فتنهٔ ناخواستهٔ خویش؟ بگوی،
[...]
رمضان موکب رفتن زره دور آراست
علم عید پدید آمد و غلغل برخاست
مرد میخوار نماینده بدستی مه نو
دست دیگر سوی ساقی که : می کهنه کجاست ؟
مطرب کاسد بی بیم بشادی همه شب (؟)
[...]
گر سخن گوید، باشد سخن او ره راست
زو دلارام و دلانگیز سخن باید خواست
زان سخنها که بدو طبع ترا میل و هواست
گوش مالش تو به انگشت بدانسان که سزاست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.