گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اسیر شهرستانی

گل دیوانگی از سایه خارم پیداست

جوش آشفتگی از رقص غبارم پیداست

همچو آن شعله که شوخی کند از پرده دود

... ارم پیداست

تنم از آتش دل یک نفس سوخته است

بوده با خوی تو عمری سر و کارم پیداست

نشد از خواب عدم شمع محبت خاموش

دل بیدرد ز پرواز شرارم پیداست

 
sunny dark_mode