ناله از دل بی خیال گلعذاری بر نخاست
درگلستان تا گلی ننشست خاری بر نخاست
در محیط عشق سرها رفت بر باد فنا
غیر موج تیغ از این دریا بخاری بر نخاست
جز خیال او که سر زد از کنار خاطرم
یک چمن گل هرگز از آغوش خاری بر نخاست
لاله از تربت فرهاد جز داغم نرست
چون من از خاکستر مجنون شراری بر نخاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و غمگین شاعر درباره عشق و失ان کردن میپردازد. شاعر از نالههایی که از دل بیخیال دوستش برنمیخیزد سخن میگوید و تصریح میکند که در گلستان عشق، هیچ گلی بدون خار بروئیده نمیشود. عشق، به عنوان یک نیروی تند و خطرناک، سرها را به باد فنا میبرد و غیر از یاد او، هیچ خاطرهای در دلش جوانه نمیزند. همچنین، او به داغی که از عشق فرهاد دارد اشاره میکند و میگوید مانند مجنون، از دلش هیچ شعلهای برنمیخیزد. به طور کلی، شعر بیانگر ناامیدی و غم ناشی از عشق ناکام است.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به آرامش و سکوت طبیعت اشاره میکند. تا زمانی که گلی در باغچه بر نخواسته، صدای نالهای از دل گلی بیخبر از درد و رنج وجود ندارد. به عبارتی، تا زمانی که چیزی در دل طبیعت دگرگون نشده، هیچ شور و هیجانی هم به وجود نخواهد آمد.
هوش مصنوعی: در فضای عشق، همه چیز به نابودی میرود و جز سر و صداهای بیفایده، هیچ نشانهای از قدرت و عظمت این عشق باقی نمیماند.
هوش مصنوعی: تنها یاد او که به ذهنم خطور کرد، مانند چمنی پر از گل است که هرگز از آغوش خاری بیرون نیامده است.
هوش مصنوعی: لالهای که از خاک فرهاد روییده، جز حسرت برای من نیاورده است؛ همانطور که از خاکستر مجنون آتش یا شعلهای بلند نمیشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.