جذبه شوق تو خضر ره آگاهی ما
می گدازد نفس برق ز همراهی ما
خضر در قافله گمشدگان بسیار است
دست آگاهی ما دامن گمراهی ما
ساغر زهر به کام (و) لب خندان داریم
خصم در آتش رشک است ز کین خواهی ما
تهمت بینش و محرومی دیدار بلاست
خنده گل می کند از گلشن آگاهی ما
خجل از روح نظیری و ظهوری است اسیر
چه نماید بر آتش نفسان داهی ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
علم نصرت ما آه سحرگاهی ما
مهر خاموشی ما چتر شهنشاهی ما
ما ز بی برگ و نوایی خط پاکی داریم
چه کند باد خزانی به رخ کاهی ما؟
چرخ چندان که زند نقش حوادث بر آب
[...]
گذرد گرم ز دل، آه سحرگاهی ما
باربر جاده نگردد، قدم راهی ما
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.