گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
انوری

گردون به وصال ما موافق زان بود

کین تعبیهٔ هجر در آن پنهان بود

امروز رهین شکر او نتوان بود

کان روز وصال هم شب هجران بود

عطار

تخمی که درو مغز جهان پنهان بود

گم بود درو دو کون و این درمان بود

هر چیز که در دو کون آنجا برسید

چون درنگرید آن چه این بود آن بود

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
اوحدالدین کرمانی

یکچند فلک به کام ما گردان بود

اقبال و سعادت مرا دوران بود

ترکیب فلک مگر چنان فرمان بود

آری همه سال شادمان نتوان بود

فیاض لاهیجی

تا مرد مجرّد از من و ما نبود

از بهر سلوک او مهیّا نبود

تریاکی عادتی، عجب نیست ترا

گر بادة تحقیق گوارا نبود

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه