چشم عالم روشن است از نور او
ناظر او نیست جز منظور او
مینماید نور او در آینه
نه به یک آئینه در هر آینه
دیدهٔ ما دیده نور او به او
لاجرم بیند همه عالم نکو
خوش خیالی نقش بسته در نظر
یک نظر در چشم مست ما نگر
رند سر مستیم و با ساقی حریف
خوش می صافی و خوش جامی لطیف
در خرابات فنا افتادهایم
سر به پای خم می بنهادهایم
لب نهاده بر لب ساغر مدام
همدم جامیم دایم والسلام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.