صنع خدا نگر که به حکمت چگونه ساخت
چشمت به هفت پرده و سه آب در نظر
بگشای چشم و دل که ببینی جمال او
او نور چشم تو است و تو از خویش بی خبر
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
صنع خدا نگر که به حکمت چگونه ساخت
چشمت به هفت پرده و سه آب در نظر
بگشای چشم و دل که ببینی جمال او
او نور چشم تو است و تو از خویش بی خبر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به آفرینش خداوند و حکمت او اشاره میکند و از مخاطب میخواهد که با گشودن چشم و دل خود، زیبایی و جمال الهی را مشاهده کند. او تأکید میکند که خداوند نور چشم و حقیقت زندگی انسان است و انسان باید خود را از غفلت و ناآگاهی رها کند.
هوش مصنوعی: بنگر به آفرینش خداوند که چطور با حکمت و دقت، چشمان تو را به صورت پیچیدهای طراحی کرده است. این چشمان در هفت لایه و سه رنگ آب وجود دارند که هر کدام به نوعی دید و بینش تو را تحت تأثیر قرار میدهند.
هوش مصنوعی: چشم و دل خود را باز کن تا زیبایی او را ببینی. او روشنیِ چشمان توست و تو از خودت بیخبری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سروست و بت نگار من آن ماه جانور
ار سرو سنگ دل بود و بت حریر بر
باری ندانمت که چه خو داری ای پسر
تا نیستی مرا و ترا هیچ درد سر
همچون مه دو هفته برون آیی از وثاق
همچون مه گرفته درون آییم ز در
رغم مرا چو سرکه مکن چون بمن رسی
[...]
اخگر هم آتشست ولیکن نه چون چراغ
سوزن هم آهنست ولیکن نه چون تبر
کلکش چو مرغکیست دو دیده پر آب مشک
وز بهر خیر و شر زبانش دو شاخ وتر
آن سوسن سپید شکفته به باغ در
یک شاخ او ز سیم و دگر شاخ او ز زر
پیراهنیست گویی دیبا ز شوشتر
کز نیل ابره استش و از عاج آستر
تا بیشتر زند بدلم عشق نیشتر
باشد مرا بمهر بتان میل بیشتر
اندیشه یکی پسر اندر دلم فتاد
هرگز نیامده ببر من چنو پسر
تا عشق آن پسر بسرم بر نهاد رخ
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.