برو ای میر من به مال مناز
بیش از این سیم و زر به هم مگداز
تا کی آزار خلق می جوئی
مکن آزار ور نیابی باز
ور خماری و درد سر داری
با من مست کی شوی دمساز
سخنم ساقی است روح افزا
نفسم مطربیست خوش آواز
ملک من عالمی است بی پایان
و آن تو از ختاست تا شیراز
من به سلطان خویش می نازم
تو به تاج و سریر خود می ناز
نعمت الله پیر رندان است
گر مریدی به پیر خود پرداز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به دوستش توصیه میکند که به مال و ثروت اهمیت ندهد و از آزار دیگران دست بردارد. او میگوید که اگر دردی دارد، بهتر است با او بماند و به شادی بپردازد. شاعر از زیبایی کلامش و روحافزاییاش سخن میگوید و تفاوت میان دنیای او و دنیای دوستش را بیان میکند. در نهایت، او به مقام و معنویت پیر رندان اشاره میکند و از دوستش میخواهد تا به هدایت و دانش او توجه کند.
هوش مصنوعی: برو ای دوست، با اموال من جدل نکن. بیشتر از این، به خاطر طلا و نقره همدیگر را آزرده نکن.
هوش مصنوعی: تا کی میخواهی دیگران را آزار دهی؟ اگر از آزار رساندن به آنان دوری کنی، شاید خودت هم آزار نبینی.
هوش مصنوعی: اگر حال ناخوشی داری و از درد سر رنج میبری، با من که مست و شادابم، همراه شو تا خوشحال شوی و با هم همنشین شویم.
هوش مصنوعی: سخنانم به مانند نوشیدنیای است که روح را شاداب میکند و نفس من مانند یک نوازندهای است که با صدای دلنشین خود فضا را پر میکند.
هوش مصنوعی: سرزمین من گسترهای است بیانتها و تو از منطقهای به نام ختا تا شیراز در آن قرار داری.
هوش مصنوعی: من به مقام و منزلت خود افتخار میکنم، در حالی که تو به تاج و تخت خود میبالیدی.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که خداوند به عنوان نیکوترین و بهترین نعمت، در دل و جان جوانان و رندان قرار دارد. اگر کسی بخواهد از wisdom و تجربهی یک استاد یا پیشوای خود بهرهمند شود، باید با تمام وجود به او احترام بگذارد و به teachings او عمل کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زندگانی چه کوته و چه دراز
نه به آخر بمرد باید باز؟
هم به چنبر گذار خواهد بود
این رسن را، اگر چه هست دراز
خواهی اندر عنا و شدت زی
[...]
سرو ساقی وماه رود نواز
پرده بر بسته در ره شهناز
زخمه رودزن نه پست ونه تیز
زلف ساقی نه کوته ونه دراز
مجلس خوب خسروانی وار
[...]
زندگانی چه کوته و چه دراز
نه بآخر بمرد باید باز؟
هم بچنبر گذار خواهد بود
این رسن را اگر چه هست دراز
خواهی اندر عنا و شدّت زی
[...]
ای تو را آروزی نعمت و ناز
آز کرده عنان اسپ نیاز
عمرت از تو گریزد از پس آز
تو همی تاز در نشیب و فراز
بر در بخت بد فرود آید
[...]
چند گویی که نشنوندت راز
چند جویی که می نیابی باز
بد مکن خو که طبع گیرد خو
ناز کم کن که آز گردد ناز
از فراز آمدی سبک به نشیب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.