در ترقی همیشه باش ای یار
در تنزل مباش چون اغیار
جام می عاشقانه خوش می نوش
تا که گردی ز عمر برخوردار
نزد ما موج و بحر هر دو یکیست
غیر ما نیست اندک و بسیار
گر یکی در هزار پیش آید
آن یکی را هزار خوش بشمار
جان جاوید اگر همی جوئی
جان به جانان خویشتن بسپار
سر موئی اگر حجاب بود
از میان آن حجاب را بردار
کار عشق است و کار ما این است
نعمت الله به کار خود بگذار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به معشوق توصیه میکند که همواره در حال پیشرفت و ترقی باشد و به سطح و موقعیت دیگران تنزل نکند. او از معشوق میخواهد تا از زندگی لذت ببرد و با نوشیدن شراب عشق، عمرش را غنیمت بشمارد. شاعر اشاره میکند که در نزد او تفاوتی میان موج و دریا نیست و همه چیز را برابر میبیند. اگر یک فرد خاص در میان هزار نفر پیدا شود، باید او را هزاران بار ستود. او همچنین بر اهمیت ارتباط با جانان تأکید میکند و میگوید که اگر مانعی بر سر راه عشق وجود داشته باشد، باید آن را کنار گذاشت. در نهایت، شاعر به کار عشق و تقدیر از نعمتهای الهی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: ای دوست، همواره در حال پیشرفت و ترقی باش، همچون دیگران به پایین سقوط نکن.
هوش مصنوعی: با لذت میخوارگی کن و از زندگی لذت ببر، چرا که به زودی عمرت به پایان خواهد رسید.
هوش مصنوعی: از دید ما، موج و دریا هیچ تفاوتی ندارند؛ غیر از ما، هیچ چیز کوچک و بزرگی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر کسی یک بار در میان هزار نفر پیدا شود، باید آن یکی را هزار بار خوشحال و خوشبخت بدانیم.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال زندگی ابدی هستی، برای رسیدن به آن باید وجود خود را به معشوق خود بسپاری.
هوش مصنوعی: اگر حتی پوست مویی هم مانع جدایی ما شده باشد، آن مانع را کنار بزن.
هوش مصنوعی: کار عشق و فعالیت ما همین است که نعمتهای خدا را در کارهای خود به بهرهوری برسانیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر رُخَش زلف عاشق است چو من
لاجرم همچو منش نیست قرار
من و زلفین او نگونساریم
او چرا بر گل است و من بر خار؟
همچو چشمم توانگر است لبم
[...]
زان مرکّب که کالبد از نور
لیکن او را روان و جان ازنار
زان ستاره که مغربش دهنست
مشرق او را همیشه بر رخسار
بارگی خواست شاد بهر شکار
بر نشست و بشد بدیدن شار
ای دل نا شکیب مژده بیار
کامد آن شمسه بتان تتار
آمد آن سرو جلوه کرده به ناز
آمد آن گلبن خمیده ز بار
آمد آن بلبل چمیده به باغ
[...]
هست ایام عید و فصل بهار
جشن جمشید و گردش گلزار
ای نگار بدیع وقت صبوح
زود برخیز و راح روح بیار
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.