دیده عمری به سر روان گردید
به هوا گرد این جهان گردید
به خیالی که روی او بیند
گرد بر گرد این و آن گردید
او نظر کرد دیده روشن شد
نور او هم به او عیان گردید
ذره ای بود و آفتابی شد
این چنین بود آن چنان گردید
خوش نشانی ز بی نشانی یافت
نام گم کرد و بی نشان گردید
هر که آمد به سوی میخانه
واقف از ذوق عاشقان گردید
نعمت الله فتاد در دریا
قطره اش بحر بیکران گردید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این و آن بود جمله آن گردید
این چنین بود آن چنان گردید
باز علم بدیع می خوانیم
این معانی از آن بیان گردید
هر که در صحبتم دمی بنشست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.