در دیدهٔ ما نور رخ یار توان دید
یاری که نظر کرد در این دیده عیان دید
خوش نقش خیالیست که بستیم به دیده
نقاش در این نقش پدید است توان دید
صاحبنظر آن است که در هر چه نظر کرد
در صورت آن شاهد معنیش توان دید
روشن بود آن دیده که در مجلس رندان
چون جام مئی یافت هم این دید و هم آن دید
هر ذره که بینی به تو خورشید نماید
نور بصر ماست هر آن دیده که آن دید
در آینه بنمود جمال و چه جمالی
چون نیک نظر کرد به خود ، خود نگران دید
از نور خدا دیدهٔ سید شده روشن
هر کس که در این دیدهٔ ما دید چنان دید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی قدرت بینایی و درک زیباییهای معنوی و ظاهری است. شاعر از نور و زیبایی چهرهی یار صحبت میکند که تنها با یک نگاه به وضوح مشاهده میشود. او به این نکته اشاره دارد که هر کسی با دیدگاه صحیح میتواند زیباییهای درونی و معنوی هر چیز را ببیند. همچنین، اهمیت نظر و توانایی درک عمیق از چیزها را مورد تأکید قرار میدهد و اشاره میکند که آینه میتواند زیبایی را نشان دهد، اما بینایی واقعی از درون انسان ناشی میشود. در نهایت، شاعر به نور خدا اشاره میکند که میتواند دیدگان را روشن کند و به انسان کمک کند تا حقیقت را بهتر ببیند.
هوش مصنوعی: در چشمان ما، نور صورت دوست قابل مشاهده است. اما فقط کسی که به ما نگاه کند، میتواند این نور را به وضوح ببیند.
هوش مصنوعی: ما در دل خیالمان تصویری زیبا نقش کردهایم که اگر به آن نگاه کنیم، میتوانیم زیباییهای آن را ببینیم.
هوش مصنوعی: افرادی که دارای بصیرت و دانش هستند، میتوانند در هر چیزی که بررسی میکنند، نه تنها ظاهر آن را ببینند بلکه به عمق معنا و مفهوم آن نیز پی ببرند.
هوش مصنوعی: چشمی که در جمع رندان و اهل میبازی قرار دارد، به خوبی میتواند هم زیباییها را ببیند و هم اشکالات.
هوش مصنوعی: هر ذرهای که نگاه کنی، همچون خورشید نوری دارد که به چشمهایت میتابد؛ هر نگاهی که آن را ببیند.
هوش مصنوعی: در آینه زیبایی خود را دید و چه زیباییای که وقتی با دقت به خود نگاه کرد، نگران و دلمشغول خود را مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: چشم سید با نور خدا روشن شده و هر کسی که با این چشم ما را ببیند، به صورت خاصی مشاهده میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای کز رخ تو دیده، همه جان و جهان دید
در حیرت آنم که ترا چون بتوان دید
با قد تو بلبل سخن سرو همی گفت
آن دید گل سوری و در سرو روان دید
بیچاره دلم در شکن زلف تو خون شد
[...]
نوریست که آن نور به آن نور توان دید
هر دیده که آن دید یقین دان که چنان دید
جام می عشق است که در دور روان است
در دور قمر هر که نظر کرد روان دید
در آینه بنمود جمال و چه جمالی
[...]
بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید
پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید
عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید
یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید
روزی که دلم جلوه خوبان جهان دید
ز آن جلوه عیان پرتو آن روی نهان دید
آن را که نظر در طلبش بود همان دید
گفتم که به شب چشمه خورشید توان دید
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.