هست هشیار و مست نشناسد
آستین را از دست نشناسد
از ازل و از ابد بود فارغ
او بلی از الست نشناسد
رند سرمست جام چون بشکست
او درست از شکست نشناسسد
بر در میفروش خوش بنشست
خاستن از نشست نشناسد
عاقل خود پرست مخمور است
عاشق می پرست نشناسد
آسمان و زمین کجا داند
چون که بالا و پست نشناسد
نعمت الله در همه عالم
غیر آن یک که هست نشناسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حبّ دنیا و حقد و بغض و حسد
غل و غشش برون شود ز جسد
باز آغاز کرد جوش حسد
زانکه بودند غرق نفس و جسد
اثر آن به همگنان برسد
چون اثرهای فیض جان به جسد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.