دل به دست زلف دلبر اوفتاد
بی تکلف خوب در خور اوفتاد
در خرابات مغان مستانه رفت
غرقه خود را دید خوشتر اوفتاد
بر در میخانه با ساقی نشست
پای او بوسید و بر سر او فتاد
بارها دل در شراب افتاده بود
توبه را بشکست و دیگر اوفتاد
از سر هر دو جهان برخواستند
بر سر کویش کسی گر اوفتاد
آفتاب او به ما ظاهر چو شد
ماه ما از جمله انور اوفتاد
نعمت الله بازسازی خوش نواخت
غلغلی در هفت کشور اوفتاد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.