خوش بود گر او به حالم بنگرد
ور بمیرم هم به خاکم بسپرد
زار مردم ز آرزوی او ولی
زنده گردم بر سرم چون بگذرد
ما گدا و پادشاه کائنات
پادشه نام گدائی کی برد
غنچهٔ دل در هوای او چو گل
جامهٔ جان بر تن خود می درد
هر که او غم می خورد در عشق او
شادمان از خویشتن او برخورد
یک دمی بی عشق او گر عمر رفت
عاشق آن دم را ز عمرش نشمرد
می فروش ار می فروشد گوبیا
هرچه دارد نعمت الله می خرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر آرزوی دیدار محبوب را دارد و احساس میکند که حتی اگر بمیرد، خاکش به یاد او خواهد بود. او به شدت تحت تأثیر عشق محبوب است و میگوید که زندگی بیعشق او بیمعناست. در عین حال، عشق به محبوب باعث شادی او میشود و هر کسی که در عشق او غم میخورد، در حقیقت شادتر از خود است. همچنین، شاعر به این نکته اشاره میکند که هرچه در این عشق بدست بیاید، ارزشمندتر از هر نعمت دیگری است.
هوش مصنوعی: اگر او به حال من توجهی کند، خیلی خوب است؛ حتی اگر بمیرم، همین که او به خاک من بیفتد کافی است.
هوش مصنوعی: مردم درباره آرزوی او ناله و شکایت میکنند، اما من وقتی که او از کنارم عبور کند، دوباره زنده میشوم.
هوش مصنوعی: ما گدا هستیم و پادشاه کائنات، پادشاهی است که نام گدا را بلند کرده است.
هوش مصنوعی: دل مانند غنچهای است که در آرزوی معشوق خود، همچون گلی که لباس جان را بر تن خود میپوشد، به شادی و عشق رنگ میبازد.
هوش مصنوعی: هر کسی که در عشق دچار غم و اندوه میشود، باید بداند که در واقع از وجود خود و احساساتش خوشحال است.
هوش مصنوعی: اگر زمانی بدون عشق او بگذرد، عاشق آن لحظه را در عمرش محسوب نخواهد کرد.
هوش مصنوعی: اگر میخانهدار شراب بفروشد، گویا هر چه دارد را برای خریدن نعمتهای خدا میفروشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاتم طایی تویی اندر سخا
رستم دستان تویی اندر نبرد
نی، که حاتم نیست با جود تو راد
نی، که رستم نیست در جنگ تو مرد
صدر تو چرخست و تن را بال سست
روی تو شیدست و جان را چشم درد
جان من آزاد کن تا عقل من
هر دمت گوید زهی آزاد مرد
تازه گردانم به ناجستن که باد
[...]
آوخ ! آوخ ! وای وای و درد درد!
دل ز درد آزاد داری روی زرد
از رخ زردم روان و ز دل روان
وز روان زی دل روان آزار و درد
دور دارد آرزوی دل ز دور
[...]
قلتبانی هم به خواهر هم بزن
نیست پیدا گرچه کس پنهان نکرد
چند گویی خواهر من پارساست
گپ مزن گرد حدیث او مگرد
پارسا در خانهٔ تو نان تست
[...]
ای سخا را از کف تو پیشخورد
وی خرد را پیش رایت چشم درد
خلق تواهل هنر را دستگیر
جود تو مرد خرد را پایمرد
تیز با حزم تو کوه کند سیر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.